چهــره بــه چهــره

خدا اینجاست

چهــره بــه چهــره

خدا اینجاست

پرواز یک پرستو(درگذشت ناصر مبارکشاهی هنرمند هورامان)

پایگاه فرهنگی خبری تحلیلی پاوه و هورامان(کۆمه‌کاڵ) : 

 

 ناصر مبارکشاهی هنرمند پاوه ای رشته تئاتر و سینما پس از 7 ماه تحمل بیماری سرطان خون ، صبح گاه سیزدهم بهمن 1390 در بیمارستان بهمن تهران درگذشت .

 ناصر مبارکشاهی متولد 1336 ، هنرمند رشته ی تئاتر و سینما فعالیت خود را در این حوزه از دوران کودکی آغاز نمود و پس از  انقلاب از سال 1363 در شهر پاوه پایه های علمی آموزش هنر ( تئاتر) را بنا نهاد. او سال ها در این شهر با آموزش هنر و فعالیت هایش انگیزه بخش بسیاری از جوانان و علاقه مندان به رشته های هنری بوده است.

مبارکشاهی در بیش از سی سال فعالیت های هنری خود ، بیشتر به کار گردانی و بازیگری در نمایش نامه های خود پرداخت و در طول این سال ها بیش از 30 فیلم نامه و نمایشنامه نوشت .

مراسم تشیع پیکر این هنرمند در شهر نودشه برگزار شد . 

**روحش شاد و یادش گرامی**

گفتگوی زیر ، مربوط به چهار ماه پیش با مرحوم مبارکشاهی می باشد که در بستر بیماری با ایشان صورت گرفت .

.............................................................

ناصر مبارکشاهی در بستر بیماری همچنان از هنر می گوید .

اگرچه دیدن او بر روی تخت بیمارستان طالقانی منظره ای غریب و بیگانه به نظر میرسد اما او آنجا نیز هنوز از هنر میگووید و تخت بیمارستان را سکویی برای اجرای نمایشش میداند و مارا با آن فضا به مشارکت و دوستی میکشاند.

ناصر مبارکشاهی متولد 1336 ، هنرمند رشته ی تئاتر و سینما فعالیت خود را در این حوزه از دوران کودکی آغاز نمود و پس از  انقلاب از سال 1363 در شهر پاوه پایه های علمی آموزش هنر ( تئاتر) را بنا نهاد. او سال ها در این شهر با آموزش هنر و فعالیت هایش انگیزه بخش بسیاری از جوانان و علاقه مندان به رشته های هنری بوده است.

شاید چهره ای که از ناصر به یاد داشته باشیم ، بیشتر بازی در فیلم "بانی چاو" باشد اما او سال های زیادی را به کار گردانی و بازیگری در نمایش نامه های خود پرداخت. از جمله کار های او :   

نمایش نامه های : تارا عروس سیروان _ تندیس _ آکو_ تاپو _ هویت _ ماهیت _ هیوا _ مسلخ  و . ..

و بازی دز فیلم های بانی چاو ، دادرس ،مشاور و نویسنده ی طرح فیلم یادگار آکو و فیلم چریکه .

ناصر پس از سی سال فعالیت در بستر بیماری همچنان از هنر می گوید و هنر را پلی برای نجات بشریت می داند . با وصف وضعیت نامناسب جسمانی ایشان در بیمارستان در گفتگوی مختصری که با ایشان شد وی در خصوص وجود نیرو ها و استعداد ها و پتانسیل های موجود در شهرستان ها و روستا های کشور این گونه می گوید:

منابع فلکلور در مناطق ایران که ریشه در فرهنگ و روح انها دارد پایگاه ها و مرجع های غنی در خصوص آفرینش هنری در سایر حوزه های هنری می باشد. این منابع هیچ گاه پایان ندارد و همچون چشمه های جوشانی می توانند خوراک و الهام بخش هنر مندان باشند . کسی می خواهد به هنر روی آورد باید در ابتدای راه هدف خود را تعیین کند با شناسایی هدف می توان ابزار لازم را برای ادامه راه مهیا ساخت .

ما باید بدانیم که چه می خواهیم و چه می کنیم و در کجای زمان و مکان قرار داریم . درک هنر مند از شرایط مکانی و زمانی خویش ، بینش و نگاه او را عمیق و وسیع می گرداند . در تئاتر و سایر رشته های هنری باید مخاطب را شناخت باید فضا را درک کرد باید نیاز سنجی کرد هنر مند باید بداند ملتش چه می خواهد و چه نیاز دارد و آنگاه با تمامی ابزار و علمی که در اختیار دارد در این مسیر گام بردارد.

آنچه که امروزه به عنوان هنر و آموزش هنر در بسیاری از جاها مرسوم گشته ، امروزه می توان در هر کوچه و مغازه ای یا اینکه با اشاره به دکمه ای از اینترنت یافت اما نکته مهم اینجاست که چه بکنیم که خودمان باشیم . آیا می توانیم هنر مند ایرانی باشیم. آیا می توانیم هنرمندی کرد یا هورامی یا ترک یا ... باشیم . آیا میتوان حرف و سخنی جدید برای گفتن داشته باشیم ...

پاسخ این سوالات در جایی نیست جز در سایه ی شناخت ریشه های ملی و تمرکز بر فرهنگ و فولکلور و به تور کلی در ابتدا هویت انسانی و سپس هویت قومی و ملی.

در نهایت می توان گفت :

هنر انسانی ترین و رودر رو ترین رسانه ای است که می تواند انسان را متوجه درون خویش گرداند ، هنر می تواند انسان را فضیلت های فراموش شده با روح گمشده ی انسانی پیوند دهد و آشتی دوباره ای برقرار کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد